مری
کورا:فقط
مری و ایلار:اه بنال دیگه
کورا خندید:اینجا مثل افسانه ها نیست قبیله ی اتش با ما دشمنه و فقط بچه ی تاف رو داریم ک اونم میگه مادرم هیچی دربارع ی قبیله بهم نگفته
ایلار:اه این قبیله چشه حسودی میکنه ..... پول میخواد....... باس.نش درد میکنه ... چرا اینقدر کنس
انگار .....
مری:ایلار نفس بکش بزار ببینم موضوع چیه
ایلار:موضوع چیه موضوع اینه که این قبیله ی اتیش .....
آدرین دم دهنشو گرفت و رو به کورا گفت:ادامه بدید این قرصاشو نخورده
الیا و نینو میخندیدن
کورا:شاهزاده ی اتش سوگا
مری:سوگا
ایلار:چ خریه
کورا:😂 سوگا شاهزاده ی اتش هست طبق گفته ی جاسوس ها سه تا بچه هستن دوتا پسر و یکی دختر
سوگا بچه ی اول.....که حدود ۳۰ سالشه...... آزولا تنها دختر پادشاه اتش......که اونم تقریبا ۲۵ سالشه....... و در اخر ماکو که از ارث محرومه و ۲۱ سالشه
مری:برای چی
کورا:ماکو معتقد بود باید به حرف پدربزرگش زوکو و دوست پدر بزرگش آنگ گوش بده اما پدرش مخالفت کرد و ماکو از قصر فرار کرد
مری :هاااا
کورا: همه میگن ماکو توی شهره و در جلد ادم معمولیه
ایلار مشکوک رفت پشت بوته ها و بعد چند دقیقه یک نفرو کشون کشون میورد
یک پسر
ایلار:میگم کورا احتمالا این ماکو نیست
کورا:ن اون اتش افزاره این ادم معمولیه
ایلار:اهااا مرینت زحمتشو میکشی
سرمو چپ و راست کردم مهره هاشو شکوندم و پسرره رو اومدم منجمد کنم که اتیش پرت کرد
ایلار:چ جالب ادم معمولی دارع آتیش پرت میکنه درسته......
یکم اب ریخت روی پسره و گفت:شاهزاده ماکو
ماکو:اه خب باشه من ماکوهم شما اینجا چیکار میکنید پدرم همتونو میکشه روزی هزار بار میخواد کورا را بکشه
ایلار:غلط کرده مردک....خجالت نمیکشع من میخوام بچع ی ادری و مری رو بگیرم توی دستم من میخوام عمه بشم اونوقت بابای ابله تو میخواد منو بکشه هرچند هرچی فوشه به عمه ها میدن ولی من میخوام عمه شم
ادرین و نینو و الیا زدن زیر خنده من سرخ شدم
ماکو رو پرت کرد تو بغل کورا و عصبانی رفت سمت اب
میخواست بره سمت سرزمین اتیش
کورا ماکو رو پرت کرد اونور و دوید سمت ایلار
کورا:چیکار میکنی بابا نمیشه ک اینطوری
ایلار: غلط کرده نشه
هممون زدیم زیر خنده
ایلار:🤬
همه:🤣🤣
مری:بیخی حالا با این شازده چیکا کنیم
کورا داد زد:اَسامی.....بووولین
دو نفر اومدن یک پسر و یک دختر
یکیشون خاک پرت کرد اون یکی اتیش
مری:واقعا یک خاک افزار و یک اتیش افزار ک دشمنمونه را صدا کردی
آیلار: خداااایااااا شفااااااا
مری:بلند بگوووو امین
ایلار بلند گفت: آاااااااممممممیییییییننننننننن
دوباره همه زدن زیر خنده
بعدی ۶
