چهار عنصر اصلی پارت ۵

مری











کورا:فقط




مری و ایلار:اه بنال دیگه





کورا خندید:اینجا مثل افسانه ها نیست قبیله ی اتش با ما دشمنه و فقط بچه ی تاف رو داریم ک اونم میگه مادرم هیچی دربارع ی قبیله بهم نگفته




ایلار:اه این قبیله چشه حسودی میکنه ..... پول میخواد....... باس.نش درد میکنه ... چرا اینقدر کنس
انگار .....



مری:ایلار نفس بکش بزار ببینم موضوع چیه




ایلار:موضوع چیه موضوع اینه که این قبیله ی اتیش .....




آدرین دم دهنشو گرفت و رو به کورا گفت:ادامه بدید این قرصاشو نخورده




الیا و نینو میخندیدن







کورا:شاهزاده ی اتش سوگا




مری:سوگا




ایلار:چ خریه




کورا:😂 سوگا شاهزاده ی اتش هست طبق گفته ی جاسوس ها سه تا بچه هستن دوتا پسر و یکی دختر
سوگا بچه ی اول.....که حدود ۳۰ سالشه...... آزولا تنها دختر پادشاه اتش......که اونم تقریبا ۲۵ سالشه....... و در اخر ماکو که از ارث محرومه و ۲۱ سالشه




مری:برای چی






کورا:ماکو معتقد بود باید به حرف پدربزرگش زوکو و دوست پدر بزرگش آنگ گوش بده اما پدرش مخالفت کرد و ماکو از قصر فرار کرد







مری :هاااا






کورا: همه میگن ماکو توی شهره و در جلد ادم معمولیه







ایلار مشکوک رفت پشت بوته ها و بعد چند دقیقه یک نفرو کشون کشون میورد



یک پسر




ایلار:میگم کورا احتمالا این ماکو نیست




کورا:ن اون اتش افزاره این ادم معمولیه




ایلار:اهااا مرینت زحمتشو میکشی





سرمو چپ و راست کردم مهره هاشو شکوندم و پسرره رو اومدم منجمد کنم که اتیش پرت کرد






ایلار:چ جالب ادم معمولی دارع آتیش پرت میکنه درسته......








یکم اب ریخت روی پسره و گفت:شاهزاده ماکو







ماکو:اه خب باشه من ماکوهم شما اینجا چیکار میکنید پدرم همتونو میکشه روزی هزار بار میخواد کورا را بکشه




ایلار:غلط کرده مردک....خجالت نمیکشع من میخوام بچع ی ادری و مری رو بگیرم توی دستم من میخوام عمه بشم اونوقت بابای ابله تو میخواد منو بکشه هرچند هرچی فوشه به عمه ها میدن ولی من میخوام عمه شم





ادرین و نینو و الیا زدن زیر خنده من سرخ شدم




ماکو رو پرت کرد تو بغل کورا و عصبانی رفت سمت اب





میخواست بره سمت سرزمین اتیش





کورا ماکو رو پرت کرد اونور و دوید سمت ایلار





کورا:چیکار میکنی بابا نمیشه ک اینطوری






ایلار: غلط کرده نشه




هممون زدیم زیر خنده




ایلار:🤬
همه:🤣🤣





مری:بیخی حالا با این شازده چیکا کنیم





کورا داد زد:اَسامی.....بووولین




دو نفر اومدن یک پسر و یک دختر



یکیشون خاک پرت کرد اون یکی اتیش




مری:واقعا یک خاک افزار و یک اتیش افزار ک دشمنمونه را صدا کردی




آیلار: خداااایااااا شفااااااا


مری:بلند بگوووو امین



ایلار بلند گفت: آاااااااممممممیییییییننننننننن





دوباره همه زدن زیر خنده






بعدی ۶


 

[ 24 Feb 2021 ] [ 12:28 PM ] [ Asal ] [ ]
آخرین مطالب