چهار عنصر اصلی پارت ۲

از زبون مرینت

















با ایلار رفتیم محول اب



محول: این ۲۵ باره ‌که زدین یک نفرو منجمد کردین😡


ایلار خیلی خونسرد : اخه فوش ناموسی داد منم منجمدش کردم


محول:چی گفت

آیلار دوباره خیلی خونسرد گفت:جناب گفتن ک.........


دم دهنشو گرفتم وگرنه میگفت....این دختر حیا سرش نمیشه


محول:مثل همیشه پرنسس خیلی بی حیا هستین


ایلار:اقا ما بی حیا نیستیم شما بی حیایی که میخوای ببینی پسر به من چ تیکه ای انداخته
اروم ادامه داد:پیری

منم ریز ریز میخندیدم


ادرین هم پیش باباش قش قش میخندید

عمو گابریل و خاله امیلی هم افتخار میکردن


منم به ایلار افتخار میکنم خوب پوز این محولو میماله به خاک



محول: مرخسید


ایلار در حالی که خارج میشد بلند گفت :نمیگفتی هم میرفتیم


منم گفتم: بابای😁




رفتیم بیرون دیدم ادرین داره قش قش به این ایلار میخنده


منم اول یکی زدم پس کله ی ایلار و بلند خندیدم که یکدفعه سرباز اومد گفت:


پرنسس مرینت پدرتون صداتون میکنه


همون لحظه ایلار علامت داد که باید بریم


منم به ادرین اشاره کردم سربازه رو منجمد کنه

منجمدش کرد



























سوار کشتی شدیم



البته خیلی عادی که کسی شک نکنه


لباسامون مثل مردم عادی بود



ایلار و ادرین لب کشتی نشسته بودن به دخترا و پسرا تیکه مینداختن منم سینی غذا دستم بود داشتم میرفتم سمتشون



تا خواستم پیش ایلار بشینم


منو هل داد توی بغل ادری




بعدم یکدفعه سر دوتاییمونو چسبوند به هم طوری که لبامون روی لبای هم باشه









از زبون آیلار












لباشونو چسبوندم به هم😹😹😹😹






اول تو شک بودن



بعد از هم جدا شدن




ادرین با بهت گفت:ایلااار



مری:ایلااااار



منم داشتم اب میخوردم گفتم : جونم کاری داشتین



مری:زهر مار احمق


ادری:خاک تو سرت اوسکل


من:عااااا مگه کار بدی کردم خب مرینت تو عاشق این اوسکلی این اوسکلم عاشق توعه



دوتاشون با بهت بهم نگاه کردن 😳






نگاهاشون توی هم قفل شد منم کرمم ریخت



از دریا یکم اب اوردم ریختم روشون مرینت جیغ زد افتاد تو اب

ادرین رفت نجاتش بده منم حل کردم پریدم توی اب



دیدم مرینت بی جون توی ابه


ادرین هم با بهت بهش نگاه میکنه



منم مثل خمپاره ترکیدم


دور سه تاییمون یک دایره با اب درست کردم بعد دیگه هیچی نفهمیدم


















از زبون‌.........















دوتا دختر و یک پسر پیدا کردیم




دختر اولی موهاش مشکی مایل به سورمه‌ای بود

دختر دومی موهاش سورمه ای بود

پسره موهاش بلوند بود








بردمشون پیش پدر





(ادرینا: احمق معرفی کن)



اهان من پرنسس الیا هستم
پرنسس سرزمین خاک


میدونی یچیزی ذهنمو مشغول کرده دوتا دخترا یک نماد کف دستشون بود



فکر کنم اینا اوتارای نصل اواتار کورا هستن












برای بعدی ۳

 

 

 

فعلا بایی
 

[ 18 Feb 2021 ] [ 9:7 PM ] [ Asal ] [ ]
آخرین مطالب