BLACK ROSp14

هاااااای خوبید خوشید سلامتید اومدم که پارت جدید رو بدممم خب ببینید چی شد

ادامه مطلب

برچسب ها: BLACK ROS
[ 15 Jun 2021 ] [ 7:40 PM ] [ Asra ] [ ]
BLACK ROS p13

خب خب خب سلام خوبیدددد خب اومدم پارت ۱۳ رو بزارم و بپرید به ادامه ی مطلب

ادامه مطلب

برچسب ها: BLACK ROS
[ 12 Jun 2021 ] [ 3:26 PM ] [ Asra ] [ ]
BLACK ROS p12

هاااای اومدم پارت ۱۲ رو بدم قبل از اینکه برید ادامه ی مطلب میخوام بهتون بگم که این پارت خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی مهمه لطفااا کامنت بدید خب حالا بپرید به ادامه ی مطلب

ادامه مطلب

[ 9 Jun 2021 ] [ 11:1 PM ] [ Asra ] [ ]
من برگشتم و میخوام پارت حدید داستانم رو بدم

هاااااااااای من برگشتمممممم اومدم هم پارت جدید داستان BLACK ROS رو بدم پارت ۱۱

 

 

 

 

منتظر چی هستی برو به ادامه ی مطلب دیگه

ادامه مطلب

[ 8 Jun 2021 ] [ 12:36 PM ] [ Asra ] [ ]
میخوام برم

ببخشید ولی میخوام برم دلایلا:

۱_نظر نمیدین

۲_امتحانات 

و همین دیگه متاسفم ولی باید برم

بااااای

[ 2 Jun 2021 ] [ 5:15 PM ] [ Asra ] [ ]
BLACK ROSp10

هااااای خوبید خوشید سلامتید چطورید اومدم پارت ۱۰ رو بزارم و خواهشااااااا نظر بدید خواهشاااااااااا

 

چرا نگاه میکنی برو ادامه ی مطلب دیگه

ادامه مطلب

[ 29 May 2021 ] [ 3:44 PM ] [ Asra ] [ ]
BLACK ROS p9

هاااااااااااااای اومدم پارت ۹ رو بزارم بمرید به ادامه ی مطلب

ادامه مطلب

[ 27 May 2021 ] [ 7:3 PM ] [ Asra ] [ ]
BLACK ROS P8

هااااااااای خوبید خوشید سلامتید من اومدم زود پارت ۸ رو بزارم قراره یه سوپرایزی بشه و بعد همزمان پارت ۹ رو میزاره مارت ۹ خیلییی قشنگه 

 

 

 

 

 

 

 

برو بپر به ادامه مطلب دیگه منتظر چی هستی

ادامه مطلب

[ 27 May 2021 ] [ 12:18 PM ] [ Asra ] [ ]
BLACK ROS

های خوبید خوشید سلامتید خب من اومدم پارت ۷ رو بزارم 

 

 

منتظر چی هستی برو ادامه ی مطلب دیگه

ادامه مطلب

[ 24 May 2021 ] [ 11:1 PM ] [ Asra ] [ ]
BLACK ROS P6

بچه ها من میدونم زمان امتحانات هست و نمیتونید نظر بدید به خاطر همین من سریع پارت ۶ رو میزارم منتظر چی هستید بپرید به ادامه ی مطلب

ادامه مطلب

برچسب ها: BLACK ROS
[ 21 May 2021 ] [ 8:13 PM ] [ Asra ] [ ]
BLACK ROS P5

سلاااام خوبید خوشید سلامتید من برگشتمممممم

خب خب خب وقتشه پارت ۵ رو بزارم بپرید به ادامه مطلب

ادامه مطلب

[ 14 May 2021 ] [ 5:14 PM ] [ Asra ] [ ]

سلاااااام خوبید خوشید سلامتید 

متاسفانه من واسه چند روزی نیستم رفتم اهواز نت هن ندارم دارم از نت بابام استفاده میکنم اومدم بهتون بگم که واسه چند روزی نیستم شاید جمعه یا شنبه هستم

[ 11 May 2021 ] [ 12:22 PM ] [ Asra ] [ ]
BLACK ROS p4

سلاااام خوبید خوشید سلامتید چطورید خب خب وقتشه که پارت ۴ رو بزارم اماده اید پس بپرید به ادامه ی مطلب

ادامه مطلب

[ 10 May 2021 ] [ 3:2 PM ] [ Asra ] [ ]
BLACK ROS P3

سلااام خوبید خوشید سلامتید خب پارت سوم رو براتون میزارم چون حوصلم سررفته

ولی اصلا هیچکس نظر نداده 

ولی پارت سوم حداقل‌ ۶ نظر باید باشه

وقتی الیا را نجات دادن کت تبدیل شد و گفت:( وای همش نقصیر منه پلگ الان اگه مرینت اکوما تایز بشه کی میدونه شاید اصلا نتونستیم نجاتش بدیم)

و وقتی لیدی تبدیل شد و مرینت یک جا موند و ادرین اونو دید و گفت:( سلام مرینت ببین بابت....)

مری با صورت اخم کننده گفت:( ادرین من تصمیمم را گرفتم که دیگه نه با تو دوست میشم و نه عاشقت میشم دیگه موضوع تمام)

ادرین:( اما فقط خواستم....)

مری:( ادرین فقط برو تصمیم رو گرفتم)

ادرین:( حالا که اینطور شد باشه نمیام دیگه )

الیا اونو دید که داشت دعوا میکردن و گفت:( هی مری چیکار کردی بلاخره یکم بهت فکر کرد دیگه و خواست معذرت خواهی کنه)

مری:( اول اینکه اون گذاشت که من اکوما تایز شم و تو به جای من انجام دادی و دوم اینکه من دیگه تصمیم رو گرفتم من دیگه نمیخوام عاشقش باشم و نمیخوام دوست بشم)

الیا:( واقعا ؟ تو یعنی دیگه دوسش نداری؟)

مری:( نه دوسش ندارم) ولی رو دلش هنوز دوسش داشت ولی بدش میاد اعتراف کنه

ادامه مطلب

[ 9 May 2021 ] [ 6:24 PM ] [ Asra ] [ ]
BLACK ROSE p2

سلام خوبید خوشید سلامتید خب اومدم پارت دوم داستانم رو بهتون بدم با اینکههیچکسنظر نداد به عیر از یکی ولی خب من پارت دوم رو میدم

وقتی که مری رفت  الیا هم رفت دنبالش 

الیا:( ببخشید مری فکر کنم همش تقصیر منه)

مری:( نه اشکالی نداره ....  واااایییی الیا  بدبخت شدم من تا ابد تنها میشم بدون هیچ دوستی بدون هیچ چیزی )

الیا اونو بغل کرد و گفت:( اشکالی نداره مری ) 

هاکماث :( اره من همینو خاستم مرینت قراره بهترین اکوماتایزی باشه که تا حالا دیدم و اون به خاطر عشقش خیلیی ناراحته)

و اکوما نزدیک شد به مرینت و الیا گفت:( وای نه مری بروووو )

مری:( اما الیا تو چی من نمیتونم بزارمت اکوما بگیری)

الیا:( فقط برو مرینت برووووو)

و اکوما رفت رو عینک الیا و جون خودشو به مری فدا کرد 

هاکماث:( اه نشد ولی خیلی خوبه تاحالا گسی ندیدم به خاطر دوستش ناراحته هوم مهم نیست ... کنترل کننده من  بهت قدرت کنترل کردن مردم رو بهت میدم )

کنترل کننده :( هر چی تو بخوای هاکماث )  و تبدیل شد و ادرین اونو دید و گفت:( فکر میکنی این مرینته وای چیکار کردم بعد از نجاتش ازش معذرت خواهی میکنم .... پلگ کلاز اوت)

مری:( وای تیکی باید بهترین دوست منو نجات بدم تیکی خال ها روشن)

رفتن و لیدی و کت همدیگه رو ملاقات کردن و ایدی گفت:( حتما اکوما تو یک چیزی رو چشمش هست)

رو دل کت:( صبر کن ببینم مرینت که عینک نداره چیزی بزاره رو چشمش پس اون کیه) 

لیدی:( هی کت با منی؟)

کت:( ..... چی.؟؟؟ ها اره اره بریم انجامش بدیم)

و وقتی نجاتش دادن کت دید که اون الیا بود

لیدی:( حالت خوبه؟)

الیا:( اره خوبم ممنون .... صبر کن مری کجاست؟)

لیدی:( اون در امن و امانه)

کت:( مگع چیزی شده چی شده؟؟؟؟)

الیا:( خب من جونمو به خاطرش فدا دادم اون چون اون نزدیک بود اکوما تایز بشه  و واقعا خیلی ناراحت بود )

کت:( مگه چش شده؟)

الیا:( تو فکر میکنی اینو بهت بگم عمرا این یک رازه)

لیدی:( به هر حال تو کار خیلی فداکاری رو انجام دادی )

 

[ 9 May 2021 ] [ 12:35 PM ] [ Asra ] [ ]
BLACK ROSE

سلاااام خوبید خب من یک داستان نوشتم و الان براتون معرفی میکنم:

اسم: BLACK ROS

ژانر: عاشقانه _ کمدی

در یک روزی در مدرسه زنگ خانه  بود و الیا مرینت رو هل داد پیش ادرین و مرینت رو دلش گفت:( وایسا تا نکشتمت الیا)

مرینت:( عه.... سلام .... ادرین‌... ع‌. اممم... خو... خوبی)

ادرین:( ... سلام مرینت ممنونم به خوبیت)

حرف دل مرینت:( بهم گفت به خوبیت یهووووو به من گفت )

ادرین:( کاری داری مرینت من باید برم )

الیا:( زود باش بهش بگو دیگه ای خدااااااا)

نینو پیش ادرین بود و الیا گفت:( سلام نینو با اجازت ادرین من باید یک کاری بکنم باید به من کمک کنه واسه درس ریاضی)

نینو:( صبر کن ببینم چی؟؟)

الیا :( مگه نه نینووووو)

نینو: ( اها اره اره)

الیا:( نینو برو اون ور من باید اینجا قایم بشم،،، یلا مری تو میتونی )مری:( ... البته من یک .. کاری... دار...م)

ادرین:( پس بگو قبل از اینکه پدرم بیاد گوش میدم)

مری:( ادرین... من .. از.... اولی که تو رو دیدم فکر کردم تو ادم خیلی بدی و جسوری هستی مثل کلویی‌.......)

الیا:( چی داری میگی خرابش نکن دختر)

مری ادامه داد:( اما وقتی چتر تو بهم دادی یک.....حسی .... بهم داد .... که فهمیدم .... اون چی بود....)

ادرین:( چی بود؟)

مری:( ادرین ... من ... عاشقتم....)

ادرین:( ‌‌‌‌........ راستش خب مری من...)

مری:( اره میتونیم ازدواج کنیم و ۲ نه نه ۳ تا بچه بیاریم و یک سگ وایسا نه نه یک گربه وایسا نه اها همستر من عاشققق همستر هستم  و میتونیم باهم زندگی کنیم و .....)

الیا:( افرین دختر افریننننن اون تونست بلاخره تونستتتتتتت) و الیا کلا دیوونه شد😂

ادرین:( راستش مرینت من واقعا قبول دارم ولی .....)

مری:( ؟؟؟؟ ولی چی؟؟)

ادرین:( اخههه چیزه.......)

مری:( چیهه؟؟؟؟)

ادرین:( اخه چطوری بهت بگم......؟؟؟؟)

مری:( چیه ؟؟ بگو ؟؟؟ بگو)

ادرین داد زد و گفت:( چون من عاشق یکی دیگه شدمممم)

مری:( اها ..... اوک.... ممنونم بابت صداقتت😤😤) و مری رفت

 

خب خب این از داستانم نظرات باید +10باشه وگرنه پارت بعدی هیچ درکاری نیست

[ 8 May 2021 ] [ 7:34 PM ] [ Asra ] [ ]
نویسنده ی جدیدم

های گایز

خوبید 

من نویسنده ی جدید هستم

اسمم اسرا ست  ۱۳ سالمه متولد اردیبهشت هستم 

عاشق میراکلس هستم کلی عکس و فیلم ازش دارم و عاشق شیپ مریکتی هستم امید وارم از فعالیت هام خوشتون بیاد

[ 8 May 2021 ] [ 2:16 PM ] [ Asra ] [ ]
آخرین مطالب