Hidden love part15

عشق پنهان پارت15

سلام دوستانمن واقعاااااا شرمندماین مدت کدتاهی از خودم بوده واقعا ببخشید

ادامه مطلب

موضوعات: عشق پنهان
برچسب ها: عشق پنهان
[ 16 Jun 2021 ] [ 9:45 AM ] [ Asal ] [ ]
ادامه بدم یانه؟

سلام بچه‌ها حالتون خوبه؟راستش من یه سوالی داشتم و. تا 2ساعت در خدمتم.اونم اینه که عشق پنهان فصل دوش رو شروع کنم یا نه؟ خیلی برام مهمه که نظرتون چیه.دوستون دارم قدر کل دنیا نظرات خوشگلتون و بهم بگین.

برچسب ها: عشق پنهان
[ 9 Aug 2020 ] [ 5:17 PM ] [ Asal ] [ ]
چالش

خب خب . من اومدم با نتیجه ی چالش قبلی 

نفر اول : ladymerinet

نفر دوم : مارینت^_^ یا الیا جان

نفر سوم : kosar 

 

خب حالا جایزه ها چیزه:

نفر اول : میتونه یه پست درخواستی داشته باشه + یه ادیت زیبا

برای رمانش (همین قدر در حد توانمه بهار جان)البته 5پارت از

از رمانه جدیدم هم هست (توی هر روز و ساعتی که بخوای)

نفر دوم : میتونه 3 پارت از رمانه عشق پنهان و درخواست کنه + یه ادیت برای رمانش (توی هر روز و ساعتی که خواست)

نفر سوم : میتونه 2 پارت از رمان عشق پنهان + ادیت برای رمانش

رو داشته باشه (توی هرروز و ساعتی که خواست)

خب دیگه زیر همین پست برنده ها با توجه به نوشته های بالا 

درخواستشون رو بگن (راستی نفر اول و دوم هم به غیر از این

چیزا میتونن چیزای دیگه هم بخوان)

خب دیگه فعلا بای 

برچسب ها: عشق پنهان
[ 28 Feb 2020 ] [ 4:31 PM ] [ Asal ] [ ]

سلامی چو بوی خوش آشنایی

دو روز نبودم من و فراموش کردین

باهاتون قهرم

ببینم توی این دو روز چیکار کردین شیطونا ؟

نظر بدین ببینم

موضوعات: عشق پنهان
برچسب ها: عشق پنهان
[ 24 Feb 2020 ] [ 4:2 PM ] [ Asal ] [ ]
عکس های اینستاگرام میراکلس


 

اینم یه عکس فوق‌العاده زیبا از میراکلس

منبع روی تصویر هست ولی بازم میگم:میراکلس پرشین

و من اینو از توی هایلایت هاش پیدا کردم

پیشنهاد میکنم بهش سر بزنید

چند تا تئوری هم داره که بعد این پست براتون میزارم

 

برچسب ها: عشق پنهان
[ 17 Feb 2020 ] [ 3:57 PM ] [ Asal ] [ ]
«یینگ یانگ در میراکلس»

خیلیا اگه دقت کرده باشن میتونن علامت ying-yang رو هم در لباس آدرین و هم در لباس مرینت ببینن .

ying-yang یعنی مکمل هم دیگه و ما میتونیم اینو دو جور بگیم، که یکیش به نظر درست نمیاد ولی درسته:

1.لباسی که مارینت روی تاپش پوشیده ، مشکی هست و لباسی که

آدرین روی تیشرتش پوشیده هم سفید. این یک یینگ یانگ رو 

تشکیل میده.یا حتی برعکسش.

2.لباس رویی مارینت مشکی و زیریش سفیده ، اینم یه یینگ یانگ 

دیگه ، آدرین لباس روییش ، سفید و زیریش مشکی هست.

 

 

اما خیلیا میگن چون روی لباس آدرین رنگای: زرد - سبز - بنفش

هست پس یینگ یانگ نیست یا چون روی لباس مارینت گلای صورتی داره پس بازم یینگ یانگ نیست.

ولی ما به طرح یا رنگای روش کار نداریم در واقع ما به 

بگراند یا پس زمینه کار داریم.

 

خب دیگه اینم از این 

امیدوارم خوشتون بیاد

نطر بدید ببینم چقدر این پست رو دوست داشتین دوباره از این

پستا بزارم ،ولی با یه موضوع جدید

نظر نشود فراموش

برچسب ها: عشق پنهان
[ 16 Feb 2020 ] [ 5:1 PM ] [ Asal ] [ ]
روز مادر مبارک

روز مادر دوباره مبارک

این عکسو گذاشتم که حسابی باهاش حال کنید برای مادرتون بفرستید 

راستی یه چیز دیگه ، اینکه این عکس ، عکسه اون شعر هم هست

خب دیگه اینم از این

منبع:سایت ستاره

موضوعات: عشق پنهان
برچسب ها: عشق پنهان
[ 16 Feb 2020 ] [ 4:7 PM ] [ Asal ] [ ]
نت ندارم

دوستان عذر میخوام یکم دیگه نتمون قطع میشه 

و اینکه من خیلی ناراحت شدم چون حتی یک نفرم تو مسابقه شرکت نکرده

 

حداقل 1نفر 

برچسب ها: عشق پنهان
[ 13 Feb 2020 ] [ 2:49 PM ] [ Asal ] [ ]
مسابقه

خب اینم اولین مسابقه ای که تا حالا گذاشتم

4شرکت کننده میخوام  که پایه باشن 

خب حالا چالش چیه ، چالش اینه که شما باید 5عکس از کت نوار بزارین و به

انتخاب خودتون یکی رو انتخاب کنید و باهاش یه داستان دو صفحه ای

بنویسین در واقع دو مرحلس 

(هیچ فرقی نداره به شکل انیمه باشه ) 

و اینکه 2تا برنده داریم از چهار تا شرکت کننده

ژانر:عاشقانه - غم انگیز

شیپ: لیدرین 

جوایز:

نفر اول:میتونه یکی از شخصیت های داستانم باشه (توی پست بعدی باید 

مشخصات بدی خانم یا آقای برنده)

نفر دوم:3 پارت از رمانم رو در یک روز میدم هر ساعتی و روزی که خودش 

بخواد خب دیگه برید عکس پیدا کنید و رمان بنویسین 

دوستون دارم

 

 

برچسب ها: عشق پنهان
[ 13 Feb 2020 ] [ 1:29 PM ] [ Asal ] [ ]
نظرسنجی

خب دوستان توی نظرات هرکسی یه سخن شیوایی میگن

من اومدم که ببینم رمان دقیقا ژانرش چی باشه؟

​​​​​​24ساعته در خدمتم 

 

خب از ساعت 20:33:00 نظرسنجی شروع میشود

یعنی سر این ساعت شما شروع به نظر دادن میکنید

شروععععععععععععععععععععععععععع!

برچسب ها: عشق پنهان
[ 11 Feb 2020 ] [ 8:33 PM ] [ Asal ] [ ]
عشق پنهان پارت 8

مارینت:

وقتی رفتم تو که یه آقایی گفت:سلام خانم. من:سلام آقای... آقا:لوکا...لوکا

رِستی هستم ،وشما؟ من:مارینت دوپان چنگ هستم،برای تمیزکاری اومدم،میشه

از امروز کارم و شروع کنم؟ لوکا:بله...جولکا...جولکا بیا دیگه جولکا:باشه

 دیگه الان میا...مارینت! وا این دیگه از کجا منو میشناسه؟ تا اومدم به خودم 

بیام دیدم تو بغل دختره دارم خفه میشم! بعد از اینکه حس کرد بالاخره میتونه

ازم دل بکنه گفت:ببینم تو اصلا منو شناختی؟ من:باید بشناسم؟ دختر دیوونه:

بابا منم...جولکا رِستی. آهاننننننن!این همون دخترس که توی مدرسه ی ما درس

میخونه،و عین کنه چسبیده به رز.بعد از دیده بوسی ناخودآگاه چشمام رفت

سمت دهن باز 100سانتی متری لوکی(وقتی میگه لوکی یاد لوک خوش شانس

می افتم) که داره به ما دوتا نگاه میکنه خندم گرفت. بعد از عوض کردن

لباسام یه راست رفتم سمت اتاقی که ته راهرو بود،وقتی رفتم تو در و بستم

یکی گفت:سلام. زهرم ترکید! چشمامو بستم و هرچی از دهنم در اومد بهش 

گفتم:بیشعور احمق !تو نمیگی من سکته کنم؟ ها... با دیدن یه آقای پیر که با

دهن باز که روی ویلچر نشسته کپ کردم!سریع گفتم:من واقعا معذرت میخوام

من نمیدونستم شما کی هستین حتی الانم نمیدونم. آقا:اسم من جورج هست،

از وقتی روی این ویلچر لعنتی افتادم توی این اتاق حبسم.در حالی که اشکاشو

پاک میکرد گفت:من ماله اینجا نیستم،من ماله انگلیسم. برای کار اومدم اینجا

که دلم پیش کاترین گیر کرد،برای همین اینجا موندم.بعد از ازدواج یه روز 

کاترین بهم گفت:من میخوام یه کشتی بخرم تا باهم بریم دنیا رو بگردیم.من که

دیگه از کار و فشار مالی خسته شده بودم گفتم:نه ،دیگه بسه خسته شدم.در

حالی که داشت گریه میکرد از اتاقم رفت بیرون.روز بعدش بر اثر تصادف 

شدید با اتوبوس،پاهام از کار افتادن،کاترین خانمم که با خودش فکر کرد من

دیگه به دردش نمی‌خورم منو توی این اتاق حبس کرد.من که دیگه نمیتونستم

جلوی خودمو بگیرم گریه کردم و از اتاق رفتم بیرون.از اعصبانیت در را رو بهم

میکوبیدم .بعد از عوض کردن لباسام سریع از خونه زدم بیرون و سوار تاکسی 

شدم .تو راه با هندزفری آهنگ مورد علاقم«دیوار بین ما» از لو و لنی رو گوش

دادم .

از زبون لوکا:

صدای کوبیدن در را رو میشنیدم. فهمیدم دوباره بابا سفره ی دلشو واسه ی

اون دختره باز کرده.بعد از رفتن دختره،با اعصبانیت رفتم سمت در اتاق بابا.

بدون اینکه در بزنم رفتم تو،من:چرا همیشه بلدی گند بزنی تو همه چیز؟ چرا به

هر کسی اعتماد میکنی؟ هان؟ اینو جوری گفتم که اونم محکم زد روی دسته ی

ویلچرش و گفت: این همه سال جون کندم که این حرفارو بشنوم؟ گریم گرفت.

با ویلچرش رفت سمت پنجره و گفت:من تصمیمم و گرفتم،از اینجا میرم ،بر 

میگردم انگلیس جایی که دوسش دارم.با گریه رفتم سمتش و دستش و گرفتم

توی دستام و گفتم:نروبابا! مارو تنها نزار!یه پوزخند عصبی زد و دستش و

محکم از دستم کشید بیرون و گفت:آخه تو این 22سال منو به جمع خودتون 

راه دادین. اصلا منو تو این 22سال آدم حساب کردین؟ راست میگفت ،توی این

22سال کم بدبختی نکشیده بود.آروم از جلوش بلند شدم و از اتاق رفتم 

بیرون.

ادامه با 8نظر


ببخشید بابت تاخیر دوستان

موضوعات: عشق پنهان
برچسب ها: عشق پنهان
[ 11 Feb 2020 ] [ 1:49 PM ] [ Asal ] [ ]
سلاممممممممممم!

دوستان خوبین؟ ببخشید من سرم شلوغ بود نتونستم پارت بعدی رو بزارم ،یعنی امروز 3ساعت وقت گذاشتم نوشتم ،بعدش نت گوشیم یه لحظه رفت که دیدم کلا reset شد-_- خلاصه خیلی ضد حال بود ببخشید دیگه بچه‌هااااااااااااااااا

 

برچسب ها: عشق پنهان
[ 9 Feb 2020 ] [ 7:16 PM ] [ Asal ] [ ]
عشق پنهان پارت 7

از زبون مارینت:

بعد از اینکه بهم گفت:دوست دارم!صدای مامانو بابام اومد!یا خدا حالا چیکار

کنم؟سریع بردمش تو بالکن گفتم:برو بعدا همو میبینیم.اونم رفت.که یهو مامانم

اومد تو بالکن بعدش گفت:مارینت بیا پایین ، کارت داریم.من: چشم مامان.

لحنش با همیشه فرق داشت ،انگار میخواست یه چیزی بگه. رفتم پایین که

مامانم داره اشاره میکنه که پیشش بشینم .رفتم پیشش وقتی نشستم گفت:

عزیزم ما یه تصمیمی گرفتیم،تو از امروز کار میکنی .شکه شدم چی منو کار

باهم اصلا همخونی نداریم !گفتم:باشه ولی کجا؟ مامانم:اگه من سابین دوپان

چنگم بدون یعنی جای خوبی کار میکنی !اعتماد به نفس در حد لالیگا! گفت:

خوب دیگه الان برو این لباسا رو بپوش !یهو در حالی که داشتم نگاشون 

میکردم گفتم:باشه با همون نگاه لباسو بردم بالا و انداختمش رو تخت.

یه دامن بلند مشکی بود با یه لباس سفید و صورتی خوشگل بعدشم بایدرو اونا

همون شومیز مشکیمو میپوشیدم .سریع لباسامو تنم کردم که مامانم اومد بالا 

گفت: خب حالا موهات موهامو شینیون کرد ولی چتریمو بهم نریخت بعدش 

کوله ی صورتیمو پر از کتاب درس کرد و گفت:اونجا یکم درس بخون!بعد تمام

اینکارا نوبت رسید به کفش . یه کفش مشکی تقریبا بلند که از دور شبیه به 

بود به مخمل(یعنی آدم فکر میکرد پارچش مخمله) بعدش گفت :حالا برو!رفتم

که... 

ادامه با 8نظر

فعلا تا آخر هفته

​​​​​

موضوعات: عشق پنهان
برچسب ها: عشق پنهان
[ 8 Feb 2020 ] [ 3:40 PM ] [ Asal ] [ ]
مدتی نیستم

دوستان ممکنه مدتی نباشم ولی آخره هفته ها پست میزارم و میام تو وب

دلایل:

1: امتحانام تازه هفته پیش شروع شد .

2:مشکلات خانوادگی و مشکلات****(هر کی میخواد بدونه بیاد نظرات)

بله دیگه ولی امروز پارت 7 رو میزارم

 

اگه خیلی منو دوست دارین دعا کنید زود تر آخر هفته برسه

هرچند ممکنه بعضی روزا یک ساعت در خدمتتون باشم

 

برچسب ها: عشق پنهان
[ 8 Feb 2020 ] [ 2:39 PM ] [ Asal ] [ ]
�عشق پنهان� پارت 6

واما مهم نرین ​​​پارت این رمان

این قسمت و باید بخونید

برید ادامه  

ادامه مطلب

موضوعات: عشق پنهان
برچسب ها: عشق پنهان
[ 7 Feb 2020 ] [ 9:40 PM ] [ Asal ] [ ]
عشق پنهان پارت 5

​​​​​​از زبون "مارینت ":

بعد از ناهار یه راست و بدون هیچ حرفی رفتم بالا ، نه اینجوری نمیشه من باید یکی از این دو نفر رو انتخاب کنم. ولی من خیلی وقته که دیوانه وار آدرین رو دوست دارم ولی از طرفی هم کت نوار هست. فهمیدم!سریع زنگ زدم به آلیا و گفتم:سلام آلیا.خوبی؟ ببین من الان میخوام برم پارک تو و نینو و آدرین و ببینم. آلیا:اوووووووو!باشه الان باهاشون حرف میزنم. من:باشه خداحافظ. بعدشم سریع قطع کردم. گوشیم دستم بود و منتظر زنگه آلیا بودم که بالاخره زنگ زد . بهش گفتم:خب چی شد؟آدرین میاد؟ آلیا:بله اونم میاد. راستی چرا تأکید داشتی اون حتما باشه؟ داشتم از خوشحالی سکته میکردم که خندمو قورت دادم و محکم گفتم:باشه ساعت 13:00 تو پارک باشید.وقتی گوشی رو قطع کردم انقدر حالم خوب بود که حد نداشت!بالاخره وقتش رسید!وقتی رسیدم هیچکس نبود تا…

ادامه با 10نظر


آنچه خواهید دید…

وقتی بقیه یه بچه‌ها میرسن مارینت به آدرین همه چیو اعتراف میکنه که… به نظر شما آدرین چه جوابی به مارینت میده؟

ببخشید این پارت خیلی کم شد

میخواستم یهو یه چیز قشنگ و کامل بهتون تحویل بدم

ایشالا پارت بعدی رو جبران میکنم

بچه‌ها پارت بعدی خیلی مهمه چون میخوام تمام اتفاقات تو پارک رو تعریف کنم.

پارت 6خیلی مهمه

موضوعات: عشق پنهان
برچسب ها: عشق پنهان
[ 7 Feb 2020 ] [ 3:35 PM ] [ Asal ] [ ]
عشق پنهان پارت 4

که کت گفت:مراقب باش!منم سریع جا خالی دادم و رفتم پیش کت،با یویوم از خودم دفاع کردم که یه چیزی پرت شد سمتم جا خالی دادم و از Louky chorm (نمیدونم درست نوشتم یا نه )یه یویوی دیگه ؟حالا بااین چیکار کنم فهمیدم! باید یکی از قفلای روی پل رو به یویوی خودم و این یکی یویو رو هم به یویوی خودم وصل کنم.انقدر سنگین شده بود که نمیتونستم تکونش بدم!بعدشم رفتم جلو و گفتم:خب… آماده ای برای راند سوم ؟نابودگر:من همیشه آمادم بهم حمله کرد منم رفتم جلو و اون قفل رو وارد بدنش کردم و همونجور اونجا گذاشتمش تا عفونتهای روی قفل وارد بدنش بشه (چون بدنش ژله ای بوده) بعدش که دیدم قیافش حسابی مچاله شده قفل رو از بدنش در آوردم که دیدم یهو پرت شد زمین! کیفش و در آوردم و آکوما رو خارج کردم .

گرفتمت!خداحافظ پروانه کوچولو!میراکلس لیدی باگ! با میراکلس لیدی باگ انگار جون تازه گرفته بودن . برگشتم که کت گفت:بزن قدش!لبخند زدمو گفتم:بزن قدش!که یهو ناخودآگاه دستم و کشیدم عقب و گفتم:بابت اون ح… که لباش خفم کرد!دستم گذاشتم روی قلبشو ازش فاصله گرفتم .خنده هاش داشت دیوونم میکرد!سریع با یویوم از اونجا فاصله گرفتم که بعد از رسیدن به خونه گفتم:تیکی خال ها خاموش!بعدش بابام اومد بالا و گفت:بیا مارینتم ، ناهار حاضره. من:باشه بابا… بعدش دستم و گذاشتم زیر چونم این حس جدید داره دیوونم میکنه! اما نه من عاشق دلباخته ی آدرینم نه کت!ولی نمیتونم این حس و از خودم دور کنم.


آنچه خواهید دید…

حالا مارینت باید چیکار کنه ؟اون درگیر عشقی شده که خودش اونو نمیخواد یا شایدم میخواد.      شما چی فکر میکنین؟

 

ادامه با 7نظر

یادتون نره نظر بدید وگرنه دیگه واقعا ادامه نمیدم 

موضوعات: عشق پنهان
برچسب ها: عشق پنهان
[ 7 Feb 2020 ] [ 12:23 PM ] [ Asal ] [ ]
نظرات کمه

دوستان من خیلی دوست داشتم که پارت 3 عشق پنهان رو بزارم ولی نظرات کلا 5تا هست و من اعلام کرده بودم حتما باید 10تا نظر باشه تا پارت بعد رو بدم   ولی برای اینکه تا الان هرچی کامنت اومده بدون فحش بوده ، منم یه خوبی در حق شما میکنم  اینکه 2 تا نظر دیگه بدید تا من همین الان پارت 3 رو بزارم چون حاضره

دوستون دارم 

خیلی ممنون

برچسب ها: عشق پنهان
[ 7 Feb 2020 ] [ 8:59 AM ] [ Asal ] [ ]

میخوام یه رمان زیبا به اسمه 

عشق پنهان​​​​​​رو معرفی کنم که خودم در حال نوشتنش هستم 

این رمان برای میراکلس و میراکلسی ها هستش که بسیار دوست دارم در موردش نظر بدید ، فقط:

خواهش میکنم فحش ندید و حتی اگر از این رمان خوشتون نیومده به طور مؤدبانه اعلام کنید.

ژانر این داستان:عشقی (یا همون منحرفی)هستش 

امیدوارم از این رمان خوشتون بیاد

فقط توروخدا نظر بدید و فحش ندید

برچسب ها: عشق پنهان
[ 6 Feb 2020 ] [ 6:44 PM ] [ Asal ] [ ]
آخرین مطالب